محل تبلیغات شما

پارت سوم : (حتما دو پارت قبلی رو بخونید!)


دوربین داشت روی صورت اختاپوس با همون نویز ها و فرکانس ها زوم میشد که یهو یه عکس ظاهر و سریع قطع شد.
خیلی سریع بود و من و دوستم با دیدنش شکه شدیم.بهش گفتم بزن عقب و فرم بندی کن ببینیم چی بود.
دوستم همین کارو کرد دقایق پیش رو فرم بندی کرد.
تبدیل شد به ۱۰ فرم که تو یکی ازفرم ها عکس افتاده بود.
دوستم رفت روی فرم عکس و عکس مشخص شد.
باورم نمیشد چی دارم میبینیم.
عکس جنازه یه بچه ۶ ساله پسر بود که شکمشو پاره کرده بودن و جفت چشاش از کاسه بیرون بود و یه عروسک باب اسفنجی کنار دستش.
سایه عکاس روش افتاده بود و قابل تشخیص بود.دل و روده بچه بیرون بود و خون همه جارو ریخته شده بود.پسرک معلوم بود خیلی درد کشیده چون دهنش باز بود و‌حالت بدی گرفته بود بدنش.
با دیدن این عکس اعصاب من و دوستم حسابی ریخت بهم من احساس خشم و ناراحتی داشتم.
دوستم گفت ادامه بدیم؟
من گفتم باشه و باز ویدیو با اون صداهای عجیبش و فرکانس ها و نویزهاش شروع شد.
دوربین همینطور داشت روی صورت اختاپوس زوم میکرد که باز یهو یه عکس دیگه ظاهر و سریع قطع شد.
باز فرم بندی کردیم و دیدیدم عکس این بار مربوط به جنازه یک دختره کوچیکه ۴ سالس که باز مثل قبلی روده هاش بیرون بود و چشماش از کاسه دراورده شده بود و بغلش عروسک پاتریک بود و باز هم سایه عکاس روی جنازه‌.
صحنه بدی بود موهای دختر و دست و پای کوچیکش غرق خون بودن من احساس تهوع داشتم که گفتم خواهش میکنم بزن بره.
دوستم ویدیو رو باز پلی کرد.
دوربین کیفیت بدتری به خودش گرفت صداها بی ربط تر شدن و کیفیت همه چیز امد پایین.
دوربین در حال زوم بود که باز یه عکس دیگه ظاهر شد و سریع رفت.
با فرم بندی به عکس رسیدیم که این بار دیدیم سه تا بچه کنار همن.
روده هاشون بیرون بود و چشم نداشتن.
عروسک های پاتریک و باب اسفنجی و اختاپوس روشون بود و همه چیی غرق خون بود.
اما وقتی دقت کردیم متوجه شدیم این چشم های از کاسه درومده چه قدر شبیه چشم های اون تماشاچیا بود و نکنه صدا تماشاچیا هم صدای همین بچه ها بوده باشه؟
به این نتیحه که رسیدم حالم بد شد و کف زمین بالا اوردم.
دوستم ویدیو رو قطع کرد و امد بالا سرم.
گفت خوبی؟
گفتم زنگ بزن رعیس بچه های انیمیشین بیاد ببینیم چه خبره اینجا.
دوستم سریع زنگ زد و رعیس یک ربع دییگه رسید دفتر کار ما.

تئوری اینکه شما قبلا یک زندگی داشته اید!!

جابه جایی در بعد زمان

داستان باب اسفنجی

عکس ,باز ,دوستم ,فرم ,یه ,سریع ,بود و ,فرم بندی ,بیرون بود ,که باز ,از کاسه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تاریخ و اساطیر دانلود فیلم شهاب علم